نتایج جستجوی عبارت «سید محمد حسین موسوی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
به یاد شهید رضا حمیدی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
رضا اندر ره قرآن فدا شد امیدی آن جوان نیک منظر دلش پر شور از عشق حسین بود رضا بد پیرو خط خمینی به عشق پادشاه تشنه کامان تن از قید مذلت کرده آزاد برفت آنجا که وصل دوست جوید براه کربلا او شد روانه سرو جان در ره آئین و دین داد جوانم ای رضا سرو روانم شب دامادیت را من ندیدم پدر از داغ تو قدش کمان شد برادرها همه بشکسته بالند بدل بود ای رضا...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید محمدرضا دیده جهان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
جای جای شهر ما از عطر یاد شهیدان خوشبوست و هرگز خاطره با آنها بودن را فراموش نمی‌کنیم. مگر می‌توان آن چهره‌های نورانی را از یاد برد؟ یادشان گرامی باد. وقتی گلهای رنگارنگ اردیبهشت ـ10/2/1339ـ کوچه باغهای نی‌ریز را معطر کرده بود، نوزادی فضای خانه خانواده‌ای مهربان و زحمتکش را صفا داد. او را محمد رضا نامیدند و در تربیت او بر اصول اسلامی همت گماشتند. برای کسب دانش، دوره ابتدایی را در دبستان ولایت و راهنمایی را در...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -ابوذر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ابوذر مردی از صحرا چنان آرام بگذارد قدم بر تارک دنیا دلش آزرده از بیداد تنش فریاد و دل فریاد ابوذر مردی از صحرا ابوذر غیرتش دریا ابوذر تیغ بر قلب حکومتهای خون آشام قدم آرام می دارد ز راه رفته باز می‌گردد و راهی تازه می‌یابد ابوذر مرد حق تنها بدون ترس از خواری در این دنیا علم بنشاند بر ضد ستم بر صفحه ننگین هر تاریخ ابوذر تشنه‌ای جاوید از دریای غیرتها قدم برداشت از غفار تا کعبه وخود را می‌رساند با محمد(ص) یار می‌گردد ابوذر این وجود پاک و غیرتمند ابوذر تک...
شهید قاسم گلچین
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خدایا گلچین چو قاسم نوجوان بود درخشیدی به جبهه چون ستاره به یاری حسین سر جـــدا رفــــت به جبهه مثل بلبل نغمه خوان بود ولی ازتیرکین شد پاره پاره بـه مثل قاسم نو کدخــدا رفـــت  ...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید صفر رحیمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد صفر رحيمي »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنو یقاتلون فی سبیل‌الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت، فقاتلوا اولیاء الشیطان، ان کید الشیطان کان ضعیفا.1 اهل ایمان در راه خدا، و کافران در راه شیطان جنگ می‌کنند. پس شما مؤمنان با دوستان شیطان بجنگید که مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است . درود به رهبر کبیر انقلاب. ای برادران مسلمان و شهیدپرور جمهوری اسلامی ایران، بپا خیزید و دست صدامیان بعثی را که نوکر ابرجنایتکارانی مثل آمریکا و اسرائیل...
زندگینامه آزاده غلامرضا مودب
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
غلامرضا مؤدب در سال 1343 در شهرستان نی‌ریز متولد شد. دوره دبستان را در مدرسه امیر کبیر و دوران راهنمائی را در مدرسه مسعود بزرگی شهرستان نی‌ریز سپری نمود. سپس ترک تحصیل کرده و به کمک پدرش شتافت. برای اولین بار در سال 1360 به جبهه اعزام شد و اعزامهای بعدی ایشان در سال 1363 و 1365 بود. در سال 1363 مجروح گردید.‌ در تاریخ 24/10/1365 در عملیات کربلای 6 در منطقه سومار به اسارت نیروهای بعثی درآمد....
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید اکبر اکبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در معرکه برخاستن و نشستن شمشیرها و موج خون، آنگاه‌که حسین (ع) بر بالین علی‌اکبر خود رسید و چهره شبیه پیامبر (ص) را غرق در خون مشاهده کرد، صورت به‌صورت فرزند گذاشت و آهی سوزان از دل کشید. سوزش آه حسین (ع) آتشی بر دل‌های حسینیان زد که بعد از گذشت قرن‌ها و سال‌ها، به یاد آن لحظه‌ها هر دم آه می‌کشند و برای زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره علی‌اکبر حسین (ع)، فرزندان خود را به نام مبارک...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید اصغر نجیبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بسم الله القاصم الجبارین ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. 1 مپندارید آنها که در راه خدا کشته شده‌اند، مردگانند؛ بلکه آنها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند. من در حالی این وصیتنامه را می‌نویسم که در برابر مسجد امام زمان(عج) ایستاده‌ام. این وصیتنامه را شروع به نوشتن می‌کنم. این وصیتنامه را می‌نویسم و با امام زمان(عج) روبرو می‌شوم. سلام، سلام گرمی از میان غرش توپ و تانک، سلامی از میان ترکش خمپاره، سلامی گرم...
شهدا سال 63 -وصیتنامه شهید علی عبدالله زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد علي عبدالله زاده »
بسم رب الشهداء و الصدیقین بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با سلام به خانواده‌های شهدا. حالا که خداوند به من توفیق شرکت در جبهه را داده است و از آنجا که وظیفه هر مسلمان است که وصیتنامه بنویسد، برآن شدم که چند کلمه‌ای به عنوان وصیتنامه بنویسم. بار پروردگارا! من که در راه تو قدم برداشتم، خدایا! مرا به راه خودت هدایت کن. من به جبهه نیامده‌ام که فقط...
شوخی ها و لطیفه ها
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
لطیفه‌ها و شوخی‌های بیان شده ذیل ‌‌همه بصورت واقعی اتفاق افتاده که برادران‌: - محمد عبد الاحدی - قاسم زالپور - علی تاجبخش - علی زردشت فرزند غلامرضا - علی زردشت فرزند اسماعیل - جواد مبین - غلامعلی فرخ بطور جمعی آنها را نقل کرده اند‌.  ...